🚫🚫فتوای گمراه کننده صادق شیرازی درباره عزاداری🚫🚫
متاسفم برای این اقای تفرقه افکن.
مشروعیت انواع عزاداری
سؤال: برخی از عزاداری هایی که ذیلاً بیان مى شود در برخی از مناطق ایران و جهان به قصد مواسات با حضرت ابا عبد الله الحسین علیه السلام و اهل بیت آن حضرت و شهدای کربلا انجام مى گردد. حکم آنها چیست؟ و آیا مصداق جزع بر سیدالشهداء علیه السلام مى باشند؟
الف) بر روی آتش راه رفتن.
ب) بر روی خار راه رفتن.
ج) بر روی شیشه غلتیدن.
د) با زنجیر تیغی به کمر زدن به حدی که خون جاری مى شود.
ه) قمه زدن.
جواب:
به پا داشتن عزاداری سیدالشهداء علیه السلام به نحوی که نزد محبان امام حسین علیه السلام و دوستداران اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام متعارف است، موجب اجر جزیل و ثواب کثیر مى باشد ان شاء الله تعالی.
💥💥این ینی تمسخر شیعه در سراسر جهان💥💥با پخش شدن فیلم ها و... در سراسر جهان شیعه بدنام میشود و این فرد با فتواهای مسخره اش باعث نفاق در میان شیعیان میشود💥💥
برای بعضی ها نامش، آقای خامنه ای است، بعضی دیگر، مقام معظم رهبری، آیت الله خامنه ای، معظم له یا رهبر انقلاب خطابش می کنند.
برای برخی دیگر آقا سید علی آقای خامنه ای، حضرت آقا یا امام خامنه ای است کسانی هم هستند در آن سوی مرزها که سیدنا القائد صدایش می کنند.
برای من اما ...
بگذریم!
این روزها که از فتنه ی شوم شام تا کوچه پس کوچه های خون آلود منامه و کویته و بغداد بوی خون و جنون می آید، این روزها که آرواره ی ماهواره های وهابی، دندان شبهه های شیک در تن یقین بعضی از برادرانم فرو می کنند، این روزها که گزینه های روی میز 1+5 گرگ، دورنمای میراث احمدی روشن ها را در سایه ی تاریکی فرو برده، این روزها که تیتر تکراری خبرهای هر روز دنیا خونین شدن سنگفرش های فلان نقطه ی دنیا از خون شیعیان جهان است، این روزها که حراج حجاب مانکن های متحرک در خیابان های شهرهایمان، مادران شهدا را شکنجه می دهد....
این روزها که ...
این روزها که هجوم گله ی کفتارهای شیطان، محاصره مان می کند، دلمان خوش می شود به دیدن چهره ی "مردی" که نایب حضرت عشق است.
مردی که کافیست فقط بگوید "غلطی از اسرائیل سر بزند تلآویو و حیفا را با خاک
بد حجابی......
آقا اجازه هست یه کم به خانمتون نگاه کنم و لذت ببرم؟؟؟! جوان خیلی آرام و متین به مرد نزدیک شد و با لحنی موأدبانه گفت :ببخشید آقا! من می تونم یه کم به خانوم شما نگاه کنم و لذت ببرم؟؟؟مرد که اصلا توقع چنین حرفی را نداشت و حسابی جا خورده بود، مثل آتشفشان از جا در رفت و میان بازار و جمعیت، یقه جوان را گرفت و عصبانی، طوری که رگ گردنش بیرون زده بود، او را به دیوار کوفت و فریاد زد:مردیکه عوضی، مگه خودت ناموس نداری..… خجالت نمی کشی؟؟!جوان امّا، خیلی آرام، بدون اینکه از رفتار و فحش های مرد عصبی شود و عکس العملی نشان دهد، همانطور موأدبانه و متین ادامه داد:خیلی عذر می خوام فکر نمی کردم این همه عصبی و غیرتی شین،دیدم همه بازار دارن بدون اجازه به خانومتون نگاه میکنن و لذت می برن،من گفتم حداقل از شما اجازه بگیرم که نامردی نکرده باشم…حالا هم یقمو ول کنین، از خیرش گذشتم!مرد خشکش زد …همانطور که یقه جوان را گرفته بود، آب دهانش را قورت داد و زیر چشمی خانومش رو برانداز کرد