روزی دو مسیحی خسته و تشنه در بیابان گم شدند.ناگهان از دور مسجدی را دیدند. دیوید به استیو گفت: به مسجد که رسیدیم من میگویم نامم امین است تو بگو نامم محمد است. استیو گفت: من به خاطر آب نامم را عوض نمیکنم.

به مسجد رسیدند. ملا گفت نامتان چیست؟ یکی گفت نامم استیو است و دیگری گفت نامم امین است. ملا گفت: برای استیو آب بیاورید و امین جان، جونت بالا بیاد چون ماه رمضونه باید تا افطار وایسی!!!!